رفتم خونه دوستم کامپیوترش خرابه میگم پاورت سوخته کامل! میگه یعنی یکی دیگه بگیرم ؟
میگم پـَـــ نــه پـَـــ سوختگیش جدی نیست پماد سوختگی بزنی خوب میشه …
به مامانم میگم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام،هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان…
میگه:یعنی زن میخوای پدرسوخته؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه داداش توپول موپول میخواستم روم نمیشه مستقیم به بابا بگم.
سر امتحان برگه تقلبم و در آوردم دارم مینویسم
مراقبه دیده میگه تقلبه؟؟
گفتم پَـــ نَ پَـــ دعای ابوحمزه ثمالیه
سر کلاس دستمو بلند کردم استاد میگه سوال داری ؟
پَــ نَ پَـــ ” های هیتلر”
داریم ۱۰ نفری بازی شبکه ای میکنیم
اومده میگه جدی حال میده؟
گفتم پَـــ نَ پَـــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم